استفاده حداکثری از ظرفیتهای دانشگاهها برای «زندگی» دانش بنیان شهروندان

از پارک فناوري به سوي باغ فرآوري دانش


مسئله مهمي‌که در اکثر کشور‌هاي جهان وجود دارد توجه به مقوله فناوري و اقتصاد دانش‌بنيان و به دنبال آن ايجاد پارک‌هاي فناوري است. کشور ايران نيز در چند سال اخير به دنبال راهکار‌هايي در جهت افزايش بهره‌وري اقتصادي از طريق مديريت دانش و توليد فناوري است. به همين منظور اهميت موضوع اقتصاد مقاومتي به فراخور اوضاع اقتصادي کشور از سوي مقام معظم رهبري بيان شد. پارک‌هاي فناوري مکان‌هايي هستند متشکل از شرکت‌هاي دانش‌بنيان که در جهت تجاري‌سازي دانش با استفاده از علوم دانشگاهي به نوآوري محصولات مي‌پردازند.

هر شهر و جامعه شامل ابعاد اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، صنعتي، سلامت، محيط زيست و... است که هر يک مي‌تواند منبع خودکفاي هر ملت قرار گيرد و به تبعيت از آن نياز‌هاي فردي و اجتماعي ايجاد کند. همين امر باعث مي‌شود پارک‌هاي فناوري نگاهي عميق‌تر به دانش و نياز جامعه داشته باشند. مطالعات پارک‌هاي علم و فناوري موجود در جهان نشان مي‌دهد اکثر پارک‌ها به دنبال ايجاد مکاني براي تبديل دانش به صنعت و فناوري‌هاي نوين و عدم توجه به ساير نياز‌هاي بشر از جمله نياز‌هاي اجتماعي، فرهنگي و... هستند و همين امر ديدگاه‌هاي مخرب نسبت به تکنولوژي ايجاد مي‌کند.

شکل 1- پارک علم و فناوري (وضع موجود)


باغ فرآوري دانش نمونه‌اي از پارک‌هاي علم و فناوري در سطح گسترده‌تري است که مراکز رشد و شرکت‌هاي دانش‌بنيان را در بر‌مي‌گيرد و تصميم به ايجاد مکاني مناسب با هدف تجميع تمامي ‌علوم مورد نياز در يک مکان به منظور رفع نيازهاي انساني، طبيعي و کالبدي شهر دارد.

به همين منظور قرار است در اين پژوهش با نگاهي عميق‌تر به پارک فناوري، شهر و دانشگاه، عنوان «باغ فرآوري دانش» جايگزين پارک‌هاي فناوري شود و با کمک مطالعات کتابخانه‌اي، ضمن بيان اهميت و اهداف پارک‌هاي فناوري در ايران، مشکلات ناشي از تکنولوژي، نياز شهر و دانشگاه و... بيان شود و در آخر با بررسي حوزه فعاليت‌هاي پارک‌هاي فناوري ايران و جهان و نحوه تاثير آن‌ها بر شهر و جامعه دغدغه موضوع مشخص شود.

پارکهاي فناوري و مولفههاي تاثير گذار در پيدايش آنها

پارک‌هاي فناوري توسعه مبتني بر مالکيت در يک محيط فيزيکي با کيفيت بالا و پارک‌مانند است. آن‌ها از مزاياي نزديکي به منابع مهم سرمايه معنوي، زيرساخت‌هاي مناسب و سياست‌هاي راهنمايي‌کننده بهره‌مند مي‌شوند و شرکت‌هاي مبتني بر فناوري و موسسات دولتي را در يک «محيط مديريت‌شده» حمايت مي‌کنند و بنابراين تعامل، توسعه فناوري و رشد اقتصادي را تسهيل مي‌کنند. (اسلامي مجاوري، 1394)

طبق تعريف انجمن بين‌المللي پارک‌هاي علمي‌ و مناطق نوآوري (IASP)1 پارک علمي‌ سازماني است که به وسيله متخصصين حرفه‌اي مديريت مي‌شود و هدف اصلي آن افزايش ثروت در جامعه از طريق ارتقاء فرهنگ نوآوري و رقابت در ميان شرکت‌هاي حاضر در پارک و موسسات متکي بر علم و دانش است. براي دستيابي به اين هدف، يک پارک علمي جريان دانش و فناوري را در ميان دانشگاه‌ها، موسسات تحقيق و توسعه، شرکت‌هاي خصوصي و بازار به حرکت مي‌اندازد و مديريت مي‌کند و رشد شرکت‌هاي متکي بر نوآوري را از طريق مراکز رشد و فرايند‌هاي زايشي تسهيل مي‌کند. پارک‌هاي علمي‌ همچنين خدمات با ارزش افزوده بالاي ديگري همراه با فضا‌هاي کاري و تسهيلات باکيفيت بالا فراهم مي‌کنند. (سعدآبادي، صادقي، ميرزا محمدي و مهدوي مزده، 1393)

کشور ايران در سال‌هاي اخير در پي توسعه فناوري و به دنبال آن افزايش اقتصاد دانش‌محور و قرارگيري در رقابت جهاني توليد صنعت توجه زيادي کرده و در نتيجه آن به پارک‌هاي علم وفناوري به منزله يکي از ابزار‌هاي توسعه اين فناوري‌ها توجه ويژه داشته است. يکي از مهم‌ترين اقدامات که در راستاي توسعه فعاليت پارک‌هاي علم و فناوري در کشور صورت گرفته است، تدوين احکام قانوني مربوط به اين بخش در قانون برنامه چهارم توسعه بوده است. بر‌اساس ماده 45 اين قانون دولت موظف به توسعه ساختار‌هاي لازم براي رشد فعاليت‌هاي دانايي‌محور در بخش دولتي و خصوصي، به ويژه ايجاد و گسترش پارک‌ها و مراکز رشد علم و فناوري است. (سعدآبادي، صادقي، ميرزا محمدي و مهدوي مزده، 1393) علاوه بر برنامه چهارم اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي کشور که بر پايه شعار «دانايي‌محور» تدوين و منتشر شد، اين روند در برنامه پنجم و ششم توسعه که برگرفته از سياست‌هاي کلي علم و فناوري ابلاغي مقام معظم رهبري است نيز ملاک عمل قرار گرفته است.



شکل 2-مولفه‌هاي تاثير‌گذار در پيدايش پارک‌هاي فناوري در ايران


اقتصاد مقاومتي

تاکنون تعاريف متعددي از اقتصاد مقاومتي ارائه شده است. يکي از تعاريف جامع و کامل از اقتصاد مقاومتي را خود رهبر فرزانه انقلاب ارائه نموده‌اند: «اقتصاد مقاومتي يعني آن اقتصادي که در شرايط فشار، در شرايط تحريم، در شرايط دشمني‌ها و خصومت‌هاي شديد مي‌تواند تعيين‌کننده رشد و شکوفايي کشور باشد.» (غفارپور و پورحاتمي، 1393)

از جمله محورهاي اساسي اقتصاد مقاومتي مي‌توان به موارد زير اشاره کرد:

-حمايت از توليد ملي و جايگزين کردن توليدات و فناوري‌هاي کشور به جاي کالاهاي خارجي

-ميدان دادن به فعالان بخش خصوصي و رفع موانع و مشکلات اين بخش طبق سياست‌هاي اصل 44 قانون اساسي

-توجه به نخبگان و استفاده از فناوري نوين که در اين بخش دانش دانشگاهي صرفا به مسائل پژوهشي نمي‌پردازد، بلکه به فناوري‌هاي نوين تبديل و وارد بازار مصرف مي‌شود.


مديريت دانش و اقتصاد داناييمحور

يکي از مسائلي که در سرفصل اقتصاد مقاومتي وجود دارد، اقتصاد دانش‌بنيان است. رهبر فرزانه انقلاب اسلامي ‌شرکت‌هاي دانش‌بنيان و فعاليت‌هاي اقتصادي آن‌ها را بسيار مفيد و اميدبخش مي‌دانند. همچنين لازمه پيشرفت کشور هم از لحاظ پتانسيل‌ها و ظرفيت‌هاي ملي و هم پيشرفت در سطح بين‌الملل، مديريت دانش و فراهم کردن اقتصاد دانش‌محور است.

امروزه دانش به عنوان «منبعي ارزشمند» و راهبردي و نيز «دارايي» مطرح است و ارائه محصولات و خدمات باکيفيت مناسب و اقتصادي بدون مديريت و استفاده صحيح از اين منبع ارزشمند، امري سخت و گاهي ناممکن است. (افرازه و بعيدفر، 1393) مديريت دانش فرايندي است که در آن سازمان‌ها به واسطه دارايي‌هاي عقلاني و منطقي و پايگاه‌هاي دانش خود توليد ارزش مي‌کنند. در واقع مديريت دانش، رساندن دانش درست به افراد مورد نظر در زمان مورد نظر براي تصميم‌گيري و عملکرد بهتر است. (سعادت‌نيا، 1389) 


شکل 3-فرآيند مديريت دانش (امامي و سعيدي، 1388)


اقتصاد داناييمحور

در اقتصاد دانش‌محور علم، فناوري، نوآوري و کارآفريني عوامل موثر بر رشد اقتصادي قلمداد مي‌شوند. در نظريه‌هاي جديد رشد اقتصادي دانش به عنوان نوعي متغير برون‌زا در اقتصاد به شمار نمي‌رود، بلکه بخش اصلي و تمام نظام اقتصادي دانش به عنوان اصلي‌ترين نوع سرمايه تلقي مي‌شود و رشد اقتصادي ريشه در انباشت دانش منشاء فناوري، نوآوري و کارآفريني است. بر اين اساس نهاد‌هاي توليد و اشاعه‌دهنده دانش ازجمله دانشگاه، نقش کليدي در اقتصاد دانش کشور ايفا مي‌کنند.


کارآفريني و دانشگاه کار آفرين

کشور‌ها و سازمان‌ها به کارآفريناني نياز دارند که بتوانند از طريق خلاقيت، نو‌آوري، پشتکار، اعتماد به نفس و تحمل ابهام، خون تازه‌اي را در کالبد کشور و سازمان به جريان بيندازند. براي کارآفريني تعاريف گوناگوني وجود دارد؛ کا او (1993) کارآفريني را به عنوان فرايند اضافه کردن چيز‌هاي جديد (خلاقيت) و چيز‌هاي متفاوت (نوآوري) به منظور خلق ثروت براي افراد و افزودن ارزش‌هاي جديد به جامعه تعريف مي‌کند. از نقش‌هاي عمده کارآفريني در هر جامعه مي‌توان به خلق فناوري، محصولات و خدمات جديد، تقويت رشد اقتصادي کشور و افزايش ميزان بهره‌وري جوامع اشاره کرد.

کارآفرين فردي است که بين دانش و علوم با صنعت و بازار کار ارتباط برقرار مي‌کند و مي‌کوشد تا دانش توليدشده در مراکز تحقيقاتي را به دانش توليد محصول تبديل کند و محصولي قابل رقابت را به بازار ارائه دهد. لذا مهم‌ترين آثار کارآفريني، افزايش نوآوري، ارتقاء سطح فناوري، افزايش تعداد اختراعات و ابداعات، توليد دانش فني، ايجاد شغل و درنتيجه افزايش ثروت ملي است. (شفيع آبادي، 1390)

دانشگاه کارآفرين

دانشگاه‌ها يکي از مراکز مهم تامين و تربيت نيروي انساني ماهر و متخصص کشور محسوب مي‌شوند. وجود نيروي انساني ماهر و شايسته نيز براي رشد و توسعه صنعتي هر کشوري ضروري است. بنابراين مي‌توان گفت دانشگاه‌ها نقش عمده‌اي در فرايند توسعه کشور ايفا مي‌کنند. دانشگاه کارآفرين دانشگاهي مطابق با شکل زير، ضمن آموزش مطالب نظري و ذهني، مطالب و مهارت‌هاي شغلي مورد نياز را ارائه مي‌دهد. همچنين روحيه کارآفريني در بين دانشجويان را توسعه مي‌دهد و مراکز رشد کسب و کار، پارک‌هاي فناوري و مواردي نظير آن را ايجاد مي‌نمايد و با بهره‌گيري از تفکر هوشمندانه توسعه پايدار کشور را فراهم مي‌کند.

 

فرآوري يا فناوري؟

-فناوري و تکنولوژي

«هايدگر» مفهوم و معني شايع تکنولوژي را تعريف ابزاري و انسان‌شناختي از تکنولوژي مي‌داند که در آن انسان براي توليد ابزاري در راستاي غايت خود به فعاليت مي‌پردازد. «ميتچم» در تعريف تکنولوژي، آن را در سه گروه دسته‌بندي مي‌کند: تکنولوژي به مثابه دانش (تفکر)، تکنولوژي به مثابه فرايند (فعاليت) و تکنولوژي به مثابه توليد (شي). «هارت ديويدسن» تعريف کامل‌تري ارائه مي‌کند: «تکنولوژي عبارت است از دانش قرار داده شده در محصولات و فرايند‌ها که خود آن محصولات و فرايند‌ها را هم در برمي‌گيرد.» به گفته وي تکنولوژي از مجموعه‌اي از مصنوعات، اعتقادات فرهنگي، تجربيات و متوني است که توليد را در برگرفته و شامل مصرف، توليد و ايده اين مصنوعات هستند. (وفا مهر، 1391، ص 28)

از ديدگاه اقتصاددانان فناوري دانشي است که در امر توليد، تجاري‌سازي و توزيع کالا و خدمات به کار مي‌رود و وسيله‌اي است جهت ارتقاء توانايي‌هاي فيزيکي و فکري انسان و ابزاري براي تبديل منابع ساده به منابع و کالا‌هاي پيچيده. فناوري عامل اساسي براي ايجاد ثروت، توانايي و دانايي کشور‌هاست و وسيله‌اي قدرتمند در توسعه ملي تلقي مي‌شود. بنابراين اتخاذ راهبرد‌هاي انتشار فناوري مناسب در بخش‌هاي مختلف اقتصاد کشور، جزء ضروريات بازسازي و توسعه اقتصادي يک کشور محسوب مي‌شود. (پورمرادي، طالقاني و گودرزوند چگيني، 1393)

براي شناخت ارتباط انسان با تکنولوژي ابتدا چهار ديدگاه ابزارگرايي، جبرگرايي، ماهيت‌گرايي و معنوي اسلامي را ‌مورد ارزيابي و مقايسه قرار مي‌دهيم. درديدگاه ابزارگرا فناوري وسيله‌اي است براي رسيدن به اهداف عملي. جبرگرايي انسان و زندگي انسان را وابسته به فناوري مي‌داند. ‌هايدگر در ديدگاه ماهيت‌گرا معتقد است فناوري نحوه‌اي از حقيقت و نحوه‌اي از انکشاف است که به نحوي معين جهان را منکشف مي‌کند. الهي قمشه‌اي در ديدگاه اسلامي ‌معتقد است: «فناوري بهره‌گيري و الهام گرفتن از ظرايف جهان و شعور و معرفت است.» که براي رسيدن به مقصود يا همان ذات الهي است.

فناوري به عنوان فن و مهارت براي بهتر زيستن، از خود انسان شروع مي‌شود. با پيشرفت فناوري بشر با فکر بازتر و علم بيشتر مي‌انديشد و فناوري را توسعه مي‌بخشد. اين تفکر انسان است که فناوري را مي‌سازد. به همين دليل تا زماني که انسان نسبت به جهان آفرينش بينش مشخصي نداشته باشد و ارتباط وي با جهان و خالق به‌خوبي مشخص نشده باشد، شناخت صحيح از فناوري و ساير پديده‌ها ميسر نخواهد بود.

همچينن عدم توليد صحيح و استفاده نادرست از فناوري اثرات متقابل ايجاد مي‌کند و مي‌تواند آثار منفي بر پديده‌هاي فردي و اجتماعي، مذهب، طبيعت و محيط زيست و... وارد نمايد.


فرآوري

توليد يا فرآوري يا زايش از اصطلاحات علم اقتصاد و به معني تهيه کالا و خدمات مورد نياز با استفاده از منابع و امکانات موجود است. فعاليت توليدي سلسله اقداماتي است که براي تبديل منابع به کالاهاي مورد نياز صورت مي‌گيرد. واژه Production در لغت به معاني استخراج، فرآورده، محصول، کار، عمل، نتيجه، ارائه و توليد آمده است. توليد عبارت است از هرگونه فعاليت و کار (صرف انرژي) که عنصر يا عناصري از طبيعت را به مصرف انسان نزديک کند.

همان‌گونه که در قسمت فناوري بيان شد، فناوري به عنوان فن و مهارت براي بهتر زيستن از خود انسان شروع مي‌شود و تفکرات انسان است که فناوري را ايجاد مي‌کند. انسان داراي اراده و اختيار مي‌تواند يکي از دو جهت حق و باطل را برگزيند و با توجه به بينشي که از رابطه انسان با جهان هستي و خداوند دارد، مي‌تواند توسط فناوري جهت‌گيري مادي يابد و در جهت سلطه بر ديگران برآيد. يا برعکس تسليم و فرمان‌بردار سلطه‌جويان شود يا با بهره‌گيري از فناوري رشد پيدا کند. به نوعي از ارتباط با فناوري درس بگيرد تا به توسعه فرهنگ و تکامل خود در راستاي ارزش‌هاي والاي زندگي بپردازد. بنابراين فناوري تنها يک ابزار نيست که اداره امور را به دست دارد، بلکه محيط و روشي از زندگي است که انسان را به اهداف اصلي خود و ارزش‌هاي زندگي مي‌رساند.

بنابراين چنين نگاه عميقي به فناوري را مي‌توان توليد و فرآوري در تمامي ‌علوم و عرصه‌ها قلمداد کرد. فرآوري‌اي که يک دانش خام را به ارزش تبديل مي‌کند و در راستاي برآورده کردن تمامي ‌نياز‌هاي انساني، اجتماعي، اقتصادي و... است.


تعامل دانشگاه با شهر

از ديدگاه اسلام زندگي انسان در ارتباط با چهار موضوع خداوند، طبيعت، خود و ديگران است. (نقره‌کار، 1393) بنابراين شهر (مکان زندگي انسان) و دانشگاه (مکان تحصيل انسان) از اين امر مستثني نيست و شهر و دانشگاه نيز بايد متناسب با پتانسيل‌هاي خود تمامي ‌نياز‌هاي انسان را برطرف و راه‌هاي رسيدن انسان به کمال را فراهم کند.

شهر از سه بخش انسان (شامل مسائل جمعيتي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، زبان، مذهب، آداب و رسوم و...)، طبيعت (شامل زمين شناسي، آب و هوا و اقليم، پوشش گياهي و جانوري و مسائل زيست‌محيطي) و معماري (شامل موقعيت جغرافيايي و منطقه‌اي، کالبد و معماري شهر و...) تشکيل شده است.

دکتر حميد پارسي عناصر محتواي فضاي شهر را فعاليت‌ها و حيات مدني مي‌داند. فعاليت‌هاي انساني در عرصه فرهنگي، اجتماعي و سياسي، ضامن بقاي زندگي جمعي و حس شهروندي است که به واسطه فضاي شهري گسترش و تجلي مي‌يابد. (عامري و زند) زنگنه معتقد است تجمع انسان‌ها در يک مکان و نياز آن‌ها به بقا و زندگي توجه به مسائل اقتصادي و بحث اشتغال است. بنابراين شهر به عنوان محل تجمع به امر بازرگاني تبديل مي‌شود. اگر شهر يک واحد اقتصادي است که در آن منابع اقتصادي وجود دارد که توسط عوامل اقتصادي (توليدکننده، توزيع‌کننده، و مصرف‌کننده) مورد بهره‌برداري قرار مي‌گيرند، سيستم شهري بايد با توجه به کارايي عملکردي‌اش در رابطه با استفاده از اين منابع مطالعه شود. حيات و توانايي عملکردي سيستم شهري، رشد و توسعه يا افت و رکود آن در طول زمان به چگونگي استفاده از منابع اقتصادي موجود در شهر و نحوه کنش عاملان اقتصادي وابسته است. (زنگنه، 1389)

«قرآن کريم» شهر را مدينه، قريه، ديار و... مي‌نامد. «مدينه» مجتمع زيستي با هويتي است که در اين هويت، وجود مدنيت، مرکزيت حکومت و همچنين وجود معنويت و هويتي الهي تجلي يافته است. و بر عکس «قريه» مجتمع زيستي بدون توجه به ويژگي‌هاي فکري و انساني و تمدني و اندازه آن اطلاق مي‌شود؛ يعني مجتمع زيستي که فاقد هويتي خاص باشد. (نقي‌زاده، 1387، ص 40) نقي‌زاده عوامل تاثير‌گذار بر شکل‌گيري يک مجتمع زيستي را شامل انسان و موضوعات مربوط به او، کالبد و عناصر انسان‌ساخت، عناصر طبيعي، فرهنگ، تاريخ، آينده، قانون، معني عناصر و اجزا و امکانات در دسترس رفتار‌ها، هنجار‌ها، اخلاقيات و آرمان‌ها مي‌داند که همه اين‌ها درون يک فضاي فکري و تحت رابطه پيچيده دروني و بيروني و براي پاسخگويي به نياز‌هاي سه‌گانه انسان، فرايندي را تشکيل مي‌دهند که حاصل فرايند شکل‌گيري و تحول مداوم فضا و کالبدي است که جلوه‌اي از آن را مي‌توان شهر ناميد. (همان، ص 50)


دانشگاه

امروزه با توجه به ساز و کار‌هاي رشد علم و فناوري در جهان صنعتي و فراگير شدن تفکر علمي ‌همسو با صنعت در دانشگاه‌هاي جهان، شرايطي به وجود آمده که کشور ما نيز بايد تحت‌تاثير آن قرار گرفته و به دنبال پيدايش مکاني باشد که به طور کلي دو نياز مهم جامعه را برآورده کند. اين دو نياز عبارتند از: 1-بدنه کارشناسي کشور را در همه زمينه‌ها تربيت کند و به پژوهش‌هاي توسعه‌اي بپردازد، 2- فضايي براي رشد انديشه و خلاقيت، چه به منظور پاسخگويي به پرسش‌هايي که از جامعه برمي‌خيزد يا براي توسعه کشور لازم است و چه به منظور رفع کنجکاوي انديشمندان و فناوران فراهم نمايد. (منصوري، 1380) در واقع ماموريت اصلي دانشگاه توليد علم و پرورش عالم است؛ توليد علم در همه زمينه‌هاي علمي ‌(فرهنگي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و...) و پرورش عالم نيز در همه اين زمينه‌ها به گونه‌اي که بتوانند نياز شهر و جامعه را به سمت اهداف انسان و در راستاي رشد و کمال او برطرف سازند و زمينه‌ساز شهر آرماني باشند.

مطابق شکل (5) امروزه دانشگاه‌ها در تمامي‌ علوم مرتبط با ابعاد زندگي انسان نفوذ دارند و هر بخش داراي زيرمجموعه‌هايي است که مي‌تواند کوچک‌ترين نياز هر انسان را تامين کند، بدون اين‌که به ساير ابعاد زندگي صدمه وارد نمايد. بنابراين کاربردي شدن دانش براي رفع تمامي ‌نياز‌هاي انسان ناشي از تعامل سازنده دانشگاه و شهر است.


تجربيات جهاني پارکهاي فناوري از تعاملات دانشگاه با شهر

پارک علمي ‌پديده‌اي است که براي اولين بار در امريکا ظهور يافت و قدمت آن به دهه پنجاه ميلادي برمي‌گردد. نخستين پارکي که از سوي همگان به‌عنوان پارک علمي‌ شناخته شد، پارک تحقيقاتي استانفورد بود که در ايالت کاليفرنيا واقع است و انديشه آن در سال 1951 مطرح گرديد. پارک استانفورد اولين منطقه صنعتي است که براي جذب شرکت‌ها و امکانات تحقيق و توسعه در جوار يک دانشگاه طرح‌ريزي شده است. اين پارک توانسته است ارتباط موثري بين دانشگاه و صنعت برقرار کند و موجب ايجاد زايش صنعتي (از دانشگاه بر صنعت) شود. پارک مثلت تحقيقاتي در کاروليناي شمالي، شهرک علمي ‌تسوکوبا در ژاپن، سوفيا آنتي پليس در رنه و پارک‌هاي علمي‌ هريوت وات و کمبريج در انگلستان از قديمي‌ترين مکان‌هاي علمي‌ و فناورانه جهان هستند که همگي قبل از نيمه دهه هفتاد ميلادي تاسيس شده‌اند. دانمارک و استراليا اولين پارک‌هاي علمي‌ خود را به ترتيب در سال‌هاي 1962 و 1965 احداث کردند. کانادا، فرانسه و استراليا نيز در اواخر دهه شصت ميلادي به اين حرکت پيوستند. 16 پروژه در دهه هفتاد از اين نوع در هفت کشور جهان وجود داشته است. در دهه بعد، کشورهاي بلژيک، ژاپن، کره، سوئد، تايوان و انگليس نيز به ديگران پيوستند. (پوراسماعيل‌ هادي، 1390، ص 42 و 43)

اين پارک‌ها تا سال 1990 بيشتر به مبحث صنعت و اقتصاد ناشي از دانش فني در توليد فناوري مي‌پرداختند و مسائل اجتماعي، فرهنگي، سلامت و... مد نظر نبود و همين امر مشکلاتي را در جامعه ايجاد کرده بود تا اين‌که ايده راه‌اندازي پارک‌هاي نوآوري اجتماعي مطرح شد. پارک‌هاي نوآوري اجتماعي در مقايسه با پارک‌هاي علمي‌ مرسوم خيلي متفاوت هستند. کسب و کار پارک‌هاي اجتماعي حاصل نوآوري اجتماعي است و بيشتر متوجه خدمات است تا ايجاد محصول. يعني ايده‌هايي که با آن‌ها انواع ساختارها براي سيستم‌هاي اجتماعي مختلف از قبيل سيستم آموزشي يا خدمات سلامت به دست مي‌آيد. پارک‌هاي نوآوري اجتماعي در اصل در امتداد پارک‌هاي علمي ‌استاندارد قرار ندارند، بلکه کاري کاملا جديد هستند. فعاليت پارک‌هاي علمي ‌در زمينه صنعتي‌سازي مجدد، توسعه منطقه‌اي و خلق هم‌افزايي براي نوآوري صنعتي است و ارتقاء اجتماعي مورد توجه آن‌ها نيست، در حالي که هدف پارک‌هاي نوآوري اجتماعي تامين منافع اجتماعي است. تاکنون پارک‌هاي نوآوري اجتماعي زيادي در سراسر جهان احداث شده است که شامل پارک نوآوري اجتماعي لينوکن در انگليس، دانشگاه مدنييت استانبول، مرکز نوآوري Gdynia دز لهستان ، پارک نوآوري اجتماعي سنگاپور و پارک نوآوري اجتماعي در شمال اسپانيا تحت مديريت مرکز Denokinn در باسک اسپانيا در زمينه توسعه نوآوري اجتماعي و ارتقاي اشتغال براي اقشار آسيب‌پذير و کمتر توسعه‌يافته فعاليت دارند. (حسيني افضل، 1394)

براي مقايسه بهتر حوزه فعاليت پارک‌هاي فناوري با نياز‌هاي شهر در سه بستر انساني، طبيعي و کالبدي، پنج پارک فناوري در ايران و هشت پارک فناوري در جهان در جدول زير مورد ارزيابي قرار مي‌گيرند و حوزه فعاليت آن‌ها و نوع تاثير بر شهر و جامعه بيان مي‌شود.

نمودار 1-حوزه فعاليت پارک‌هاي فناوري و تاثير آن‌ها بر شهر و جامعه


جمعبندي و نتيجهگيري

با توجه به نتايج به دست آمده از جدول و نمودار (1) مشخص مي‌شود که حوزه فعاليت پارک‌هاي فناوري که حاصل دانش دانشگاهي است، بيشتر شامل رشته‌هاي برق و کامپيوتر، مکانيک، منابع طبيعي، فيزيک و شيمي ‌و تا حدودي سلامت و تغذيه است و متقابلا تاثير اين فعاليت‌ها بر شهر و دانشگاه بيشتر در بعد صنعت، اقتصاد و پايداري طبيعت و محيط زيست و سلامت جامعه است. حضور رشته‌هايي مانند علوم انساني در پارک‌هاي فناوري مورد بررسي در ايران صفر درصد است و اين مقدار نشانه عدم توجه به مسائل اجتماعي، تربيتي، روانشناسي و مديريتي جامعه و عدم توليد نوآوري‌هاي اجتماعي است که نيازمند تأمل، توجه و سرمايه‌گذاري‌هاي بيشتر در اين بخش است. در پارک‌هاي فناوري مورد بررسي در جهان نيز مطابق جدول (1) بي‌توجهي به مسائل مربوط به علوم انساني وجود دارد و بعد صنعت بيشترين درصد را به خود اختصاص داده است. تنها پارک‌هاي نوآوري اجتماعي که دغدغه‌اي فراتر از پارک‌هاي فناوري دارند، بيشترين توجه را به علوم اجتماعي، تربيتي و... داشته و متعاقبا درصدد توليد محصولات با برچسب نوآوري اجتماعي يا رفع مشکلات اجتماعي جامعه به کمک ساير شرکت‌هاي دانش‌بنيان هستند.

مسئله قابل توجه اين است که اکثر پارک‌هاي علم و فناوري موجود در جهان و ايران بر پايه صنعت و اقتصاد دانش‌بنيان شکل گرفته است، در حالي که خود تکنولوژي به تنهايي مشکلات مختلفي را در بعد مسائل انساني و اجتماعي، طبيعي و مذهبي و... در پيش داشته است و نشان مي‌دهد انسان و زندگي انسان که شامل ارتباط او با خدا، خود، طبيعت و ديگران است، فقط معطوف به بخش فناوري نيست و بايد به مسائل ديگري (نياز‌هاي شهر و توانايي دانشگاه در حل مشکلات) توجه شود. بنابراين موضوع باغ فرآوري دانش جايگزين پارک علم و فناوري مي‌گردد.

باغ فرآوري دانش نمونه‌اي فراتر از پارک‌هاي علم و فناوري موجود در ايران و ساير کشور‌هاست که اهداف والا و در سطح گسترده‌تري را شامل مي‌شود. باغ‌ فرآوري ‌دانش شامل مجموعه‌اي از مراکز رشد و شرکت‌هاي دانش‌بنيان در زمينه‌هاي صنعتي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، زيست‌محيطي و... است که در يک محيط فيزيکي با کيفيت بالا (باغ و ويژگي‌هاي باغ ايراني) همراه با زيرساخت‌هاي مناسب و سياست‌هاي راهنمايي‌کننده تحت عنوان شرکت‌هاي دانش‌بنيان و نوآوري‌هاي اجتماعي - فرهنگي در کنار يکديگر قرار دارند و در انديشگاه‌ها و اتاق فکر‌هاي مرتبط با دانش خود متناسب با پتانسيل‌هاي شهر (ظرفيت‌هاي دروني) به رفع نياز‌هاي جامعه مي‌پردازند. w


منابع:

1- اسلامي ‌مجاوري، ن. (1394). معماري مراکز رشد و پارک‌هاي فناوري. تهران: نيک مهر.

2- افرازه، ع.، بعيد فر، م. (1393). سرمايه فکري، نقطه اتصال دولت، دانشگاه و صنعت (مثال بيلان دانش در دانشگاه). فصلنامه تخصصي پارک‌ها و مراکز رشد، 41-47.

3- امامي، م. سعيدي، م. (1388). نقش دانشگاه‌ها در رسيدن به افق چشم‌انداز 1404 و يک جامعه دانش‌محور. مجله کار وجامعه، 58- 63

4- پوراسماعيل ‌هادي، آ. (1390). مباني معماري پارک‌هاي تکنولوژي (بارويکرد به پارک تکنولوژي تبريز). تهران: سازمان انتشارات جهاد دانشگاهي.

5.- پورمرادي، ب.، طالقاني، م.، گودرزوند چگيني، م. (1393). تبيين مدل ساختاري تاثير ويژگي‌هاي فناوري بر تجاري‌سازي فناوري از ديدگاه مديران شرکت‌هاي دانش‌بنيان (مطالعه موردي پارک علم و فناوري گيلان). فصلنامه تخصصي پارک‌ها و مراکز رشد (رشد فناوري)، 55-64.

6- توليد، (2016، اکتبر 23). بازيابي از ويکي‌پديا، دانشنامه آزاد: www.fa.wikipedia.org

7- حسيني افضل، م. (1394). مطالعه پارک‌هاي دنيا - مطالعه پارک‌هاي علمي، ‌اجتماعي. فصلنامه پارک فناوري پرديس، 3-8.

8- زنگنه، ي. (1389). درآمدي بر اقتصاد شهري. تهران: آذرخش.

9.- سعادت‌نيا، ص.، نقش مديريت دانش در توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات. http://amirsaadat.blogsky.com.

10- سعدآبادي، ع.، صادقي، م.، ميرزا محمدي، س.، مهدوي مزده، م. (1393). ارائه چارچوبي براي تعيين اولويت‌هاي برنامه‌ريزي در پارک‌هاي علمي (با استفاده از روش ديماتل فازي؛ مطالعه موردي پارک علم و فناوري شيخ بهايي). فصلنامه رشد فناوري.

11- شفيع‌آبادي، ع. (1390). دانشگاه کارآفرين و توسعه صنعتي. فصلنامه فرهنگ، مشاوره و روان‌درماني، 137-147.

12- عامري، ح.، زند، ص. (بدون تاريخ). درآمدي بر شهرشناسي. تهران: دانشگاه پيام نور - رشته معماري و شهرسازي.

13- غفارپور، د.، پورحاتمي، ز.، گنجينه معارف: اقتصاد مقاومتي، راهبرد‌ها و راهکار‌ها. بازيابي از پايگاه اطلاع‌رساني حوزه: www.hawzah.net

14- منصوري، ر. (1380). دانشگاه و تعريف آن. رهيافت، 15-29.

15- نقره‌کار، س. (1393). جزوه نظريه روش‌هاي طراحي. کاشان.

16- نقي‌زاده، م. (1387). شهر و معماري اسلامي‌ (تجليات و عينيات). اصفهان: ماني.

17- وفا مهر، م. (1391). سيري در انديشه‌هاي تکنولوژي معماري. مشهد: دانشگاه امام رضا.

منبع: مجله دانش بنیان

کلمات کلیدی
//isti.ir/ZhUc